خستم از این عشق بی حاصل
از خودم که از زندگی شدم غافل
من به چی دلم خوشه
به اینکه این مرگ تدریجی منو میکشه
نه زندگی همینه که هست
حتی اگه تا اخر عمرتم باشی مست
نه نمیشه کاری کرد
باید تا قیامتشم زاری کرد
من کاری به کسی ندارم
ولی زخم از همه خوردن شده کارم
خدا میشنوی صدامو
این بغضی که درمیاد این کلامو
فریاد یاور همیشگی بر منه :
چه دریای میان ماست خوشا دیدار ما در خواب
چه امیدی به این ساحل خوشا فریاد زیر اب
نظرات شما عزیزان: